جمعه 102 اردیبهشت 15 , ساعت 12:53 صبح
نمیدانم شاید من زندگی کردن بلد نیستم
وگرنه چطور میشود یک نفر
هم حس کوفتی خوشبختی و هم حس زهرماریه بدبختی را باهم حس کرده باشد
روزی با خود بگوید من از زندگی ام قوی ترم
و روز بعد بفهمد چنان زیر پای زندگی له شده، گویی هرگز نبوده
گاهی با خود بگوید چقدر اجتماعی شدم و با بقیه راحت ارتباط میگیرم
و روز بعد بفهمد دهانش به چیزی که نباید باز شده و گند زده به همه چی
نمیدانم زندگی چقدر میتوانست سخت تر از این باشد که خدارو شکر کنم نیست
ولی خدایا همین هم برای من سخت است
سخت ترش نکن
من هنوز به آن نقطه از زندگی نرسیدم تا قد علم کنم و برای خودم و رسیدن به آرزوهایم دست بزنم
#شقایق_گلزاده
نوشته شده توسط شقایق گلزاده shaqayeq golzadeh | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ